الیناالینا، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

دفترخاطرات الینا

الیناوجشن مهدکودک

1392/7/25 18:19
نویسنده : مامان سوده
148 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخترم عشقم نفسم الینا :

عزیزدل مامان اول میخوام یه تبریک خوشگل واسه ورودت به مرحله جدیدی ازرشدت بهت بگم

خوشگلم مامان وباباواست یه جشن یه شب قبل ازاینکه بری مهدهمراه باکیک وکادو..وخلاصه عمه هاوعموهاو یسنا که خیلی دوستش داری گرفتیم کلی کیف کردی وآخرشم یه بالن آرزوها واست فرستادیم تو آسمون وآرزو تو دل کوچولوت کردی وفرداصبحش بیدارشدیم ومن و تو وبابایی رفتیم مهد(خلاقیت) واونجام واستون یه جشن خوشگل همراه باموسیقی وخواننده ونمایشهای حسنی اجراکردند وکلی بهتون خوش گذشت.

البته کل تابستونورفتی خلاقیت وخیلی اونجارو دوست داشتی ماهم راضی بودیم غیرازکلاسهای اصلیت(فرانسه انگلیسی شطرنج نقاشی هدفمند سفال گری ژیمناستیک نجوم آزمایشگاه ریاضی فیزیک شییمی)

هم داشتی.درضمن هروقت دلمون میخواست on line ازتوخونه بااینترنت تورو توکلاست میدیدیم وکلی

کیف میکردیم.

عزیزم آخرهای تابستون مینی پارکمون بازشد وکلی عشق میکردی عصرهاباهم میرفتیم وکلی بابچه هابازی میکردی وکلااخلاقت خوراکت همه چیت عوض شده بود مخصوصا نقاشیت که ازهربچه ای یه چیزی یادمیگرفتی وسریع میکشیدی ومن ازفرشته خودم خیلی راضی بودم.

تابستون به خاطرکارهای خوبت یه عروسک baby born واست خریده بودم که شده بود واقعا بچت وعین ماماناباهاش رفتارمیکردی و روزهای اول تقریباهرجاپامیذاشتیم خیس بود,سنا دوستت هم که ازهمیناداشت

هر2تون بچه هاتونو توکالسکه ومیذاشتین ومیرفتین مثلابازار وبعد هم میرفتین توخونه هاتون خاله بازی و...

دخترگلم مامان وباباهرروزواسه اینکه بزرگترمیشدی وچیزهای جدید

تومهدت یادمیگرفتی وهرروزخاطره های خوشگلتوواسمون تعریف میکردی خوشحال بودیم وکلی کیف میکردیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

راشین جون
26 مهر 92 13:17
سلام الینا جون من نمی دونستم وب لاگتو مامانت آپدیت می کنه همش ر خوندم دولم واستون تنگ شده خیلی خوشحال شدم اینقدر دختر زرنگ و فهمیده ای شدی انشاله موفق باشی زود بیاین ببینمتون []